کد مطلب:141814 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:146

نافع و کشف راز
بعد از آن گفت و گو در شب عاشورا بود كه «نافع» می گوید: در شب عاشورا هنگامی كه امام وارد خیمه خواهرش زینب شد، من خود شنیدم زینب علیهاالسلام به امام عرض كرد: «آیا شما نیات یارانتان را آزموده اید؟ می ترسم در هنگام درگیری اینها شما را تسلیم دشمن كنند» امام در پاسخ فرمود: «والله لقد بلوتهم فما وجدت فیهم الا الاشوس الا قعس، یستأنسون بالمنیة دونی، استیناس الطفل الی محالب امه؛ [1] به خدا سوگند، اینها را امتحان كرده ام پس آنها را چنان یافتم كه مردانی سینه سپر كرده اند، به گونه ای كه به مرگ زیر چشمی می نگرند و به مرگ در راه من چنان شیرخواره به سینه مادرش مأنوس اند».

نافع می گوید: چون این گفتار امام را شنیدم به گریه افتادم و نزد حبیب بن مظاهر رفتم و داستان گفت و گوی امام و خواهرش را بازگو كردم. [2] برخورد حبیب با این سخنان را در ذیل گفتاری درباره ی او بیان خواهیم كرد.

درسی كه می توان گرفت: نكته اینجاست كه امام در پاسخ خواهر فرمود: من آنها را امتحان كرده ام. همه مدیران باید این درس را فراگیرند كه كارگزار خویش را به بوته امتحان كشیده تا كه در درگیری ها خود به خسران مبتلا نگردند، كه این شیوه الهی را از حسین علیه السلام آموخته ایم


[1] مقتل الحسين مقرم، ص 265.

[2] مقتل الحسين مقرم، ص 265.